گردشگری بی‌ریشه یا تجربه‌ای اصیل؟

چرا «اصالت» به پاشنه‌آشیل مدیریت مقاصد گردشگری تبدیل شده است؟ اصالت در گردشگری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است چون ابزاری راهبردی برای برندسازی مقصد، افزایش رضایت گردشگر، وفاداری بازدیدکنندگان و دستیابی به توسعه پایدار است.

حسین امیرکلالی رئیس اداره روابط عمومی و امور فرهنگی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان رضوی در یادداشتی نوشت: در سال‌های اخیر، «اصالت» (Authenticity) به یکی از کلیدی‌ترین و در عین حال چالش‌برانگیزترین مفاهیم در مدیریت جهانگردی تبدیل شده است؛ مفهومی که مستقیماً بر تجربه گردشگر، هویت مقصد و آینده توسعه گردشگری اثر می‌گذارد. در جهانی که تجربه‌ها به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازنمایی و مصرف می‌شوند، تمایز مقاصد دیگر صرفاً با زیرساخت، اقامتگاه یا تبلیغات پرهزینه شکل نمی‌گیرد، بلکه «معنا» و «ریشه» به عامل اصلی رقابت تبدیل شده است.

پرسش بنیادین اینجاست: گردشگران امروز به دنبال «واقعیت» هستند یا «احساس واقعیت»؟ پاسخ به این پرسش، مسیر سیاست‌گذاری و مدیریت مقصد را به‌طور جدی تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اصالت در مقاصد گردشگری فقط به قدمت بناها یا کهن‌بودن آیین‌ها محدود نمی‌شود، بلکه ابعاد متنوع و لایه‌بندی دارد که هر یک نیازمند رویکردی هوشمندانه، منعطف و در عین حال مسئولانه است.

نخست، اصالت عینی قرار دارد؛ یعنی عناصر واقعا تاریخی و بومی مانند بناهای کهن، بافت‌های تاریخی، آیین‌های سنتی زنده، زبان محلی و صنایع‌دستی اصیل. این بُعد، ستون فقرات میراث‌فرهنگی محسوب می‌شود و حفاظت از آن، وظیفه‌ای غیرقابل چشم‌پوشی برای مدیران گردشگری است.

تخریب، نوسازی بی‌ضابطه یا بازسازی‌های نمایشی که اصالت کالبدی و معنایی را خدشه‌دار می‌کند، به‌تدریج حافظه تاریخی مقصد را از بین می‌برد و آن را به فضایی بی‌هویت و قابل جایگزینی تبدیل می‌کند.

در مقابل، اصالت نمایشی یا ساختگی شکل می‌گیرد؛ جایی که فرهنگ و سنت برای جذب گردشگر «بازآفرینی» می‌شود. اجرای آیین‌ها فقط برای تماشا، طراحی روستاها یا بازارچه‌های مصنوعی سنتی، و حتی بازنمایی کلیشه‌ای از سبک زندگی محلی، اگرچه می‌تواند در کوتاه‌مدت جذاب و درآمدزا باشد، اما در صورت افراط، به سطحی‌سازی فرهنگ و تبدیل هویت محلی به یک نمایش مصرفی می‌انجامد. در چنین شرایطی، مقصد به صحنه‌ای تبدیل می‌شود که در آن «واقعیت» جای خود را به «دکور» می‌دهد.

بعد سوم، اصالت احساسی یا تجربه‌ای است؛ جایی که گردشگر، فارغ از واقعی یا نمایشی بودن عناصر، احساس ارتباط عمیق، معنا و «خودِ واقعی» را تجربه می‌کند.

بسیاری از تجربه‌های موفق گردشگری امروز بر همین بُعد تکیه دارند: مشارکت در زندگی روزمره مردم محلی، تجربه غذاهای خانگی، گفت‌وگو با میزبانان و لمس روایت‌های انسانی. در این سطح، اصالت نه در شیء یا آیین، بلکه در «احساس صادقانه ارتباط» شکل می‌گیرد؛ احساسی که ماندگارتر از هر تصویر یا سوغات است.

در نهایت، اصالت فرهنگی و اجتماعی به هویت واقعی جامعه میزبان بازمی‌گردد. اگر گردشگری بدون مشارکت فعال مردم محلی توسعه یابد، فرهنگ به کالا تبدیل می‌شود و جامعه میزبان به حاشیه رانده خواهد شد.

اینجاست که نارضایتی اجتماعی، گسست فرهنگی و حتی مقاومت محلی در برابر گردشگری شکل می‌گیرد. مدیریت مقصد باید تضمین کند که جامعه محلی، نه‌تنها ذی‌نفع اقتصادی، بلکه روایتگر اصلی فرهنگ خود باشد؛ روایتی که از درون جامعه می‌جوشد، نه از سناریوهای تحمیل‌شده بیرونی.

چالش اصلی مدیران گردشگری، ایجاد توازن ظریف میان این ابعاد است؛ توازنی میان حفاظت از میراث، پاسخ‌گویی به انتظارات گردشگر و تأمین منافع اقتصادی. غفلت از هر یک، می‌تواند اصالت را به پاشنه‌آشیل توسعه گردشگری تبدیل کند. از یک‌سو، محافظه‌کاری افراطی می‌تواند مقصد را ایستا و غیرجذاب سازد و از سوی دیگر، تجاری‌سازی بی‌مهار، ریشه‌های فرهنگی را می‌خشکاند.

در مجموع، اصالت نه یک مانع توسعه، بلکه ابزاری راهبردی برای برندسازی مقصد، افزایش رضایت گردشگر، وفاداری بازدیدکنندگان و دستیابی به توسعه پایدار است؛ مشروط بر آنکه با نگاهی بلندمدت، مشارکتی و مبتنی بر احترام به فرهنگ بومی مدیریت شود. آینده گردشگری به مقاصدی تعلق دارد که به‌جای فروش «تصویر فرهنگ»، به «حفظ معنا» وفادار بمانند و تجربه‌ای انسانی، صادقانه و ریشه‌دار به گردشگران ارائه دهند.

انتهای پیام/

کد خبر 1404101000737
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha