محمد صالحی کارشناش ارشد میراث فرهنگی در یادداشتی نوشت: از حجرههای تار و روشن بازارهای قدیم تا همسایهداری صمیمی بازاریان، روحی در این معماری کهن جریان داشت که فقط دادوستد نبود؛ مدرسهای از اخلاق، مرام و اعتماد بود. بازاریان ایرانی نهتنها با صداقت و امانت معاش میساختند، بلکه با رعایت حرمت همسایه، پرهیز از کمفروشی و انصاف در معامله، شبکهای از روابط انسانی را شکل میدادند که به بازار هویت میداد. در این میان، حجره فقط محل کار نبود؛ خانهای دوم بود که آداب، تجربه و راز و رمز کسبوکار نسلبهنسل منتقل میشد و بازاریان را به ستونهای اعتماد جامعه بدل میکرد.
بازارها و چگونگی کسبوکار بازاریان قدیم
روایتی مفصل از اقتصاد، اخلاق و فرهنگ اصیل تجارت ایرانی
بازارهای قدیمی ایران یکی از مهمترین و دیرپاترین نهادهای اقتصادی و اجتماعی کشور بودند؛ ساختاری که تنها کارکرد تجاری نداشت، بلکه شبکهای از روابط فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و حتی سیاسی را در دل خود جای میداد.
معماری پر رمز و راز بازارها، پیوند عمیقی که با مسجد، حمام، سرا، تیمچه و کاروانسرا داشت، و حضور بازاریانی که از یکسو پایبند اصول اخلاقی بودند و از سوی دیگر قواعد اقتصاد سنتی را بهخوبی میشناختند، این مجموعه را به یکی از مهمترین سرمایههای تمدنی ایران تبدیل کرده است.
روابط بازاریان قدیم، چگونگی کسبوکار آنها، نظام اعتباردهی، شیوه تربیت شاگردان، اصول مشتریمداری و حتی ساختار مالیاتی و اصناف، همگی سیستمی پویا و منظم را شکل میدادند که اگرچه ساده به نظر میرسید اما در واقعیت پیچیدگیهای فراوانی داشت.
بازار؛ شریان اقتصادی شهرهای ایرانی
در گذشتههای نهچندان دور، نبض تجارت هر شهر در بازار آن میتپید.
بازارهای قدیم معمولاً در قلب شهر قرار داشتند و مهمترین مسیر عبور کاروانها، تجار و مسافران بودند. این قرارگیری، بازار را به مرکز ثقل ارتباطات اقتصادی و اجتماعی تبدیل میکرد.
در معماری سنتی، بازار همچون ستون فقرات شهر بود؛ از یک طرف به دروازهها میرسید، از سوی دیگر به محلات مهم، مسجد جامع، ارگ حکومتی و میدان اصلی شهر همین پیوند ناگسستنی، بازار را محملی برای تعاملات مختلف میکرد:
تعامل حاکمان با مردم، ارتباط میان اصناف، تبادل اطلاعات و اخبار، برگزاری آیینها و مراسم مذهبی، نظام اقتصادی رسمی و غیررسمی
بازار فقط محل خرید نبود؛ تپش زندگی در آن جاری بود و هر حجره قطعهای از پازل بزرگ اقتصاد شهر بود.
اعتماد، سرمایهای بود که با سالها خوشنامی، خوشرفتاری، صحت عمل و رعایت انصاف به دست میآمد.
شاگردی و کسب تجربه؛ دانشگاه واقعی تجارت
در بازار قدیم، تجارت را در مدرسه و دانشگاه یاد نمیگرفتند؛ شاگردی حجره دانشگاه واقعی بود.
شاگردان جوان از ده یا دوازدهسالگی وارد حجره میشدند و معمولاً سالها در کنار استادکار کار میکردند.
ویژگیهای روابط صنفی بازار:
حمایت از همکار در زمان بیماری
حفظ رازهای شغلی
کمک مالی در سختیها
اتحاد در قیمتگذاری
جلوگیری از رقابت مخرب
این همبستگی بازار را به سیستمی مقاوم و قابل اعتماد تبدیل میکرد.
بازار بهمثابه نهاد مالی غیررسمی
یکی از کارکردهای مهم بازار، نقش آن در گردش مالی و اعتباردهی بود. در گذشته بسیاری از معاملات بزرگ بدون حضور بانک انجام میشد. صرافان بازار کاملاً مورد اعتماد بودند و نقش بانک امروز را ایفا میکردند.
براتنویسی، حواله سنتی، سندهای دستی و قولنامههای ساده اما معتبر، همه از عناصر اقتصاد سنتی بازارها بودند.
دنیایی از روابط مالی بر پایه قول شرف بنا شده بود؛ چیزی که امروزه کمتر دیده میشود.
بازارهای تخصصی؛ نظم پنهان در معماری
بازارهای قدیم بر اساس نوع کالا به چندین راسته تقسیم میشدند:
راسته زرگرها
راسته مسگرها
راسته بزازها
راسته کفاشها
راسته عطرفروشها
راسته چیتسازها و…
این تقسیمبندی اتفاقی نبود؛ نظم در چیدمان مشاغل باعث میشد مشتریان دسترسی آسان داشته باشند و اصناف بر فعالیت همدیگر نظارت کنند.
بازار و سیاست؛ نقشی فراتر از اقتصاد
بازاریان قدیم به دلیل قدرت اقتصادی و اجتماعی، در تحولات سیاسی نیز نقش مهمی داشتند. آنها معمولاً مورد اعتماد مردم بودند و در جنبشهای مختلف، از مشروطه گرفته تا نهضتهای اجتماعی، نقش اثرگذاری داشتند.
ترکیب بازار به علاوه مسجد یکی از مهمترین شبکههای اجتماعی ایران در دورههای تاریخی بود و همچنان هم اهمیت خود را حفظ کرده است.
بازار و چالشهای امروز؛ مقایسهای میان سنت و مدرنیته
درسهایی که میتوان از بازاریان قدیم گرفت:
۱. اعتماد، از هر تبلیغی قویتر است.
۲. رضایت مشتری مهمتر از سود روزانه است.
۳. کیفیت، سرمایهای بلندمدت است.
۴. همسایهداری و همکاری، رشد جمعی میآورد.
۵. صداقت، اعتبار شغل را جاودانه میکند.
۶. رقابت سالم، بازار را پایدار نگه میدارد.
۷. اتحاد صنفی، جلوی نابسامانی اقتصادی را میگیرد.
نتیجه گیری
بازارهای قدیم ایران فقط مجموعهای از حجرهها و گذرها نبودند؛ جهانی کوچک از همزیستی اقتصاد، اخلاق و فرهنگ بودند. در این بازارها، کار با انصاف، صداقت، حرمت و مهارت معنا پیدا میکرد و بازاریان با رعایت اصولی نانوشته، روابطی انسانی و اقتصادی سالم را بنا مینهادند. آنان با وجود امکانات محدود، اما با تکیه بر اعتماد، تجربه و احترام متقابل، اقتصادی گسترده و پایدار را سامان دادند که ستونهای اصلی معیشت جامعه بود. روایت کسبوکار بازاریان قدیم در حقیقت روایت مردمانی است که کار را عبادت، مشتری را سرمایه و همسایه را حرمت میدانستند. این پیوند میان اخلاق و اقتصاد، میراثی ماندگار است که همچنان در روح بازارهای ایران جریان دارد.
انتهای پیام/

نظر شما