به گزارش خبرگزاری میراث آریا، «عود یا بربت/بربط» از سازهای زهی زخمهای است که در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا رواج دارد و از معمولترین سازهای کهن این خطه است که ظاهری به شکل گلابی دارد و اغلب از جنس چوب درخت توت یا آبنوس است که کاسه طنینی بزرگ و دسته کوتاهی دارد و طول آن به 85 سانتی متر میرسد که نوازنده آن را به صورت افقی بر روی پاهایش قرار میدهد و شروع به نواختن آن میکند.
این ساز دارای صدایی بم، نرم و جذاب و قوی است که بسیار با موسیقی عربی و موسیقی ایرانی هماهنگی دارد. بر خلاف سایر سازهای زهی زخمهای ایران، عود فاقد پرده بندی است و 10 تا 13 سیم دارد.
عود بمترین صدا در میان سازهای زهی را دارا است و نت نویسی آن بر طبق کلید سل است اما برای سهولت نوازنده در خواندن نت و نوشتن آن یک اکتاو بالاتر در کلید فا نوشته می شود.
این ساز وسعت صوتیای حدود دو اکتاو دارد که بهدلیل کوتاه بودن دسته ساز یک اکتاو و نیم از منطقه صوتی وسط ساز صدا دهی بهتری دارد. از این ساز هم در تکنوازیها استفاده میشود و هم در گروه نوازی و از آنجایی که قبلتر نیز ذکر شد در گروهنوازی سازهای ایرانی و عربی کاربرد دارد، علاوه بر آن در سالهای اخیر موسیقی دانانی که در حوزه موسیقی تلفیقی کار میکنند دست به استفاده از این ساز همراه با سازهای دیگر مناطق مختلف زدهاند.
بربت در ابعاد گوناگون تولید میشود که اندازه متداول و متوسط آن همان عودهای ساخت ایران است. عودهای ساخته شده در کشورهای عربی دارای کاسهای بزرگ و عودهای ترکیهای کوچک اندازه هستند و عودهای ایرانی ابعادی متوسط دارند.
تاریخچه نام گذاری ساز عود
خوارزمی در کتاب مفاتیح العلوم از نام «بربط» برای این ساز استفاده کرده است و گفته که این کلمه در اصل «برِبت» به معنای سینهٔ بت که همان مرغابی است، زیرا که عودی ظاهری شبیه به سینه و گردن مرغابی دارد که البته این نظر بهخاطر اینکه این ساز ریشه ایرانی دارد و خود اعراب نیز به آن عود میگویند نمیتواند درست باشد. دیدگاه دیگری وجود دارد که به واقعیت نزدیک تر است که این واژه را برگرفته از اسم «باربد» نوازنده عود که در دربار خسرو پرویز فعالیت میکرد میدانند به این دلیل که این نوازنده نامدار نقشی اساسی در پیشرفت این ساز و به طور کلی موسیقی داشته است.
در کتابهای لغت لاتین به مراتب دیده شده است که در اصل این کلمه «باربیطوس» بوده است که ریشه در زبان یونانی دارد و بعدتر در زبامهای خارجی به باربیطون معمول گردید. اعراب به این ساز نام عود را دادند زیرا که سطح آن از چوب پوشیده است (العود در زبان عربی معنای چوب میدهد) هرچند برخی عقیده دارند که این کلمه در حقیقت عربی شده واژه رود از زبان فارسی است که نام دیگر بربط و هم به معنای سیم در سازهای زهی است.
تاریخچه ساز عود
هرچند نمیتوان تاریخ دقیقی برای پیدایش ساز عود در نظر گرفت اما با استناد به اکتشافات باستانشناسی انجام شده محکمترین عقیده این است که خاستگاه و پیدایش عود به پنج هزار سال پیش، و به تمدن سومر و شهر اور در عراق کنوکی باز میگردد. در نگارههای بجای مانده از مصری که قدمتی حدود دو هزار سال دارند، تصویر نوازندگان این ساز دیده میشود. پس از این دوران و با پیشرفت این ساز، بربط به دیگر نقاط خاورمیانه از جمله ایران و عربستان در دوران و سلسلههای پیش از اسلام هم راه پیدا میکند که بهخصوص در ایران نوازندگان چیزهدستی پرورش یافتند که از جمله بربت نوازان بهنام ایرانی میتوان به باربد، بامشاد، نکیسا و رامتین اشاره کرد.
پس از اسلام و در دوران خلافت خلفای اسلامی این ساز تکامل یافت و این ساز در مناطق مختلف دنیا گسترش پیدا کرد تا جایی که از چین تا اندلس ردپای بربط دیده میشود؛ برای مثال در زمان حکومت عبدالرحمان دوم بر منطقه اندلس وی از یک نوازنده مشهورعود به نام کمالالدین زریاب دعوت بهعمل میآورد و بدین وسیله این ساز به اسپانیا وارد میشود.
زریاب بربط را در این سرزمین گسترش و به تکامل میرساند و از آمیختن این ساز با تار برای اولین بار نخستین نمونههای ساز گیتار را پدید میآورد و جالب است که بدانید که هماکنون سالانه در اسپانیا بزرگداشتی به نام زریاب برگزار میشود تا یاد و تلاشهای او برای گسترش موسیقی را پاس دارند. پاکو دلوسیا که از مشهورترین نوازندگان گیتار در جهان است برای گرامیداشت یاد او قطعهای نوشته است که زریاب نام دارد.
اگر چه امروزه این ساز در موسیقی ایرانی کمرنگ شده است و کمتر مورد استفاده است اما در موسیقی عربی همواره از جایگاه خاصی برخوردار بوده است و علاقه مندان بسیاری به نواختن این ساز مشغول هستند و حتی تا به امروز از آن در ساخت موسیقیشان استفاده میکنند و حتی دست به ایجاد ابداعاتی در شیوه نوازندگی آن بهوجود آوردهاند.
نوازندگان مطرح ساز عود
ساز عود در قرن اخیر بیشتر در سلطه نوازندگان عرب بوده است و از میان آنان نوازندگان چیرهدستی پدید آمدهاند. از جمله مشهورترین و برترین نوازندگان این ساز میتوان به منیر بشیر نوازنده نامدار عراقی اشاره کرد که کارنامه هنری قویای دارد؛ در کنار او از دیگر نوازندگان معروف این ساز ریاض سنباطی (نوازنده مصری عود)، فرید الاطرش (آهنگساز، خواننده، عودنواز و هنرپیشه مصری با اصلیت سوری که لقب پادشاه عودنوازن را دارد)، بلیغ حمدی، ناصر شمه و انور ابراهیم (نوازنده تونسی که ساز عود را وارد سبک های جاز و عصر نو کردهاست. و نوآوریهایی در تلفیق موسیقی سنتی و کلاسیک با موسیقی جاز بهوجود آورد) اشاره کرد.
در ایران با تشکیل هنرستان عالی موسیقی قدمهایی در جهت احیاء این ساز و دیگر سازهای باستانی برداشته شد و در پنجاه سال پیش، استادانی چون اکبر محسنی، یوسف کاموسی و منصور نریمان که بیشترشان نوازنده سه تار بودند تلاش کردند با تهیهٔ عود و همنوایی و مطالعه آهنگهای پخش شده از رادیوهای عربی، شیوه درست نواختن عود را فرا بگیرند و به این ترتیب عود در عصر معاصر ایران دوباره احیا شد و هنرمندان توانمندی پرورش یافتند که از جمله آنها میتوان به منصور نریمان، حسن منوچهری، محمود رحمانی پور، عبدالوهاب شهیدی، ارسلان کامکار، اکبر محسنی، حسین بهروزینیا، محمد فیروزی و جمال جهانشاه اشاره کرد.
همچنین از عود نوازان معروف خطه جنوب ایران استادانی نظیر؛ علی محبوب، علی میرشکال، محمد رفیع اشعری، محمد منصور وزیری از جزیره قشم و حسین وفادار از بندرعباس جزء چهرههای شناخته شده هستند.
همچنین در ایران علاوه بر نوازندگان ماهر عود، عودسازان چیرهدستی همچون برادران محمدی، محمد اژدری، عرفاتی، مانی جفرودی، عابدینی، ملکشاهی و نریمان آبنوسی هستند که در ساخت عود تبحر بالایی دارند. همچنین استاد ابراهیم قنبری مهر با ایجاد در ساختار عود عربی تغییراتی ایجاد کرده است، از جمله کوچکتر کردن کاسه و بلندتر کردن دسته که بهوسیله آن توانسته به قالبهای جدیدی دست پیدا کند و این تغییرات او مورد استقبال نوازندگانی چون حسین بهروزینیا قرار گرفته است.
به طور کلی عود سازی کهن و باستانیست که ریشه در فرهنگ ما دارد و باید تلاش کنیم تا آن را زنده نگه داریم و در احیاء آن بکوشیم زیرا که موسیقی ما بخش زیادی از هویتمان را تشکیل میدهد، در سالهای اخیر توجه جوانان بیشتر به موسیقی خارج از ایران جلب شده است، که البته این عمل به خودی خود اگر باعث آموزش شود امری مفید است اما باید توجه داشت که این مورد نباید باعث شود که ارزشهای ملی خود را به فراموشی بسپاریم.
انتهای پیام/
انتهای پیام/